ღ♥ღعشـــــــــــــــق چیـــــــــــــــــزدیگـــــــــــــــــــریســـــــــــــتღ♥ღ
خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم... میخندد... ادم باید یه تــــــــــــــــــو داشته باشه که وقتی ازهمه چی خسته و ناامید بود بهش بگه:مهم اینکه تــــــــــــــــــــوهستی...بیخیال دنیا
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنــــــــــت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم...
OpEn
OpEn
P!NK-T3MP |